باور کنید یا نه، بیشتر معاملات فارکس و باینری آپشن بر اساس تحلیل تکنیکال است. تحلیل تکنیکال مطالعه و اندازهگیری عملکرد گذشتهی قیمت یک دارایی به منظور پیشبینی عملکرد آینده آن است. همه مقالات و استراتژیها درباره معاملات فارکس و باینری آپشن به تحلیل تکنیکال میپردازند یا حداقل درباره آن صحبت میکنند. بله، اصول بنیادی هم مهم است و تأثیر زیادی بر معاملات ما دارند، اما این تحلیلهای تکنیکال هستند که برای شناسایی نقاط ورود و تعیین نقاط و زمان پایان استفاده میشوند. اصول بنیادی برای بازههای زمانی که توسط معاملهگران باینری آپشن به خصوص معمولا استفاده میشود تاثیرگذار نیستند. اخبار و تحلیل های اقتصادی ممکن است قیمت را در طول هفتهها و ماهها جابجا کنند، اما این تغییرات روزانه بازار است که ما به عنوان معاملهگران باینری آپشن و فارکس از آن بهره میبریم.
نکتهای که من در مورد تحلیل تکنیکال دوست دارم این است که میتوان از آن به تنهایی برای معامله استفاده کرد بدون اینکه به اصول بنیادی فکر کنیم. اصول اساسی تحلیل تکنیکال این است که همه چیز توسط بازار شناخته شده است و این دانش در نمودارها منعکس میشود. این بدان معناست که تمام اطلاعات موجود برای هر معاملهگری توسط عملکرد قیمت نشان داده میشود و اگر در خواندن عملکرد قیمت خوب باشید، نیازی به نگرانی در مورد اصول بنیادی نیست. البته، اگر به تحلیل تکنیکال به اندازه من اعتقاد دارید. سوال بعدی این است که چگونه تحلیل تکنیکال را انجام میدهید؟ در این مقاله من برخی از ابزارها و تکنیکهای پایهای را بیان خواهم کرد.
سه ابزار پایهای که هر معاملهگری باید بداند
حمایت و مقاومت
حمایت و مقاومت اصطلاحاتی هستند که به مناطقی اشاره دارند که در آنها قیمتها برای مدتی متوقف میشوند ویا برگشتند. اسم حمایت به این دلیل است که با افت قیمتها، از بازار حمایت میکند و قیمت را به بالا باز میگرداند. مقاومت به این دلیل است که با افزایش قیمتها، بازار شروع به مقاومت در برابر آن قیمتها میکند. یکی از راههای تفکر در مورد این مسئله این است که اینها مکانهایی هستند که معامله گران بزرگ میخواهند بخرند (حمایت) یا بفروشند (مقاومت). این مناطق معمولاً با مناطق تراکم قیمت در نمودار مشخص میشوند یا سطوح قیمتی هستند که بازار نتوانسته است در گذشته از آنها عبور کند.
برای تحلیلگر تکنیکال این مناطق مهم هستند زیرا زمانی که یک بار حمایت یا مقاومت اتفاق می افتد، احتمال دارد دوباره این کار را انجام شود. برای استفاده از این ابزار در تحلیل خود، خطوط افقی را در هر جایی از نمودار خود رسم کنید که به نظر میرسد یک مکان محتمل بازگشت قیمت است. این مکانها میتوانند در آخرین اوج یا فرود باشد. در نمودار زیر، من چندین منطقه را مشخص کردهام که ممکن است حمایت و مقاومت پیدا شود. میتوانید ببینید که هم خطوط مقاومت و هم خطوط حمایت نقاط ورود برای معامله را فراهم کردهاند.
خطوط روند
خطوط روند بسیار شبیه به خطوط حمایت و مقاومت هستند اما افقی نیستند. خطوط روند خطوط موربی هستند که قله ها و کف های بالاتر یا پایینتر را متصل میکنند. این خطوط برای اندازهگیری جهت بازار در طول زمان استفاده میشوند و سطح قیمتی بعدی که احتمالا بازار میخواهد فطح کند را نشان میدهند. یک روند قابل تشخیص به این معناست که احتمالاً قیمتها در جهت روند حرکت خواهند کرد تا خلاف آن. یکی از قدیمیترین گفتهها در میان معاملهگران این است که “روند دوست شماست، با دوست خود معامله کنید.” هر زمان که قیمتها از خط روند دور میشوند و سپس به آن باز میگردند، این یک فرصت ورود برای معاملهگران باینری آپشن است.
به نمودار زیر نگاه کنید؛ تا زمانی که خط روند شکسته شود، بیش از 10 سیگنال در طول یک هفته تولید شده. در این مورد، از یک EMA 30 استفاده شده است.
نوسانگرها
نوسانگرها یک دسته بسیار گسترده از ابزارهای تحلیل تکنیکال هستند اما همه آنها ویژگیهای اساسی مشترکی دارند. اولاً، همه نوسانگرها در اطراف یک خط مرکزی یا بین دو حد نهایی نوسان میکنند. دوماً، همه نوسانگرها میتوانند سه نوع سیگنال مختلف را شناسایی کنند: تایید ادامه روند، بازگشتهای احتمالی و تأیید حمایت/مقاومت.
برخی از نوسانگرهای پایه شامل RSI و Stochastic و momentum هستند. هر کدام بر اساس یک معادله ریاضی متفاوت است اما همه به یک شکل نمایش داده میشوند؛ یک خط موجی که بالاتر و پایینتر از یک خط مرکزی یا بین دو حد نهایی حرکت میکند که به نوبه خود به عنوان خطوط سیگنال استفاده میشود. چیزی که من در طول سالها متوجه شدهام این است که بیشتر نوسانگرها نیز سیگنالهای مشابهی تولید میکنند، برخی از آنها آسانتر خوانده میشوند، برخی زودتر از بقیه سیگنال میدهند.
سیگنال اساسی که یک نوسانگر میدهد، تقاطع خطوط آن است. هر زمان که خط نوسانگر از خط سیگنال خود عبور کند، سیگنال خرید یا فروش میدهد. این سیگنالها میتوانند معامله در جهت روند باشند یا مخالف آن، بنابراین هنگام معاملهگری تنها بر اساس یک نوسانگر احتیاط لازم است. به مثال زیر نگاه کنید.
من یک پشته از نوسانگرها شامل MACD، TRIX و Stochastic دارم. توجه داشته باشید که چگونه الگوهای موج مشابه هستند، استوکاستیک به نظر میرسد که پیشرو دیگر دو نوسانگرهاست که ممکن است خوب باشد یا نباشد. اگر سیگنالهای برنده تولید کند، بله، اگر سیگنالهای غلط زیادی تولید کند، خیر! نکته مهم در مورد نوسانگرها این است که یکی را انتخاب کنید که بتوانید به راحتی آن را بخوانید و برای استراتژی شما خوب عمل میکند.